انتظار، سهم چشماني است كه رو به آفتاب زيستهاند؛ سهم دستاني است كه شبگاهان، در وسعت نيايش، به جانب آسمان ريشه دوانيدهاند، سهم دل هايي كه چون كبوتران خونين بال، در بي نهايتيِ سرخ جاودانه تپيدهاند؛ گامهايي كه چون جنون گردباد، واژگون رقصيدهاند تا تنهايي خاك را با آسمان در ميان نهاده باشند.
منتظران، مجنون زادگان ليلاي وجودند؛ عاشقاني دل سوخته كه لب به زمزمهتر كردهاند و در دل، شور و شوق و اميد پروراندهاند و پاي افزاري از صبر و شكيب ستاندهاند تا خستگي راه، مجالشان ندهد كه به ((ماندن)) بينديشند كه بايد ((رفت)) تا به ((راه)) پيوست؛ چرا كه ((رفتن))، به راه ميپيوندد و ((ماندن))، به ركود.(1)
آري، حركت، رهاورد طبيعي انتظار است. آنان كه عظمت دروني خويش را يافتهاند، آنان كه ابراهيم گونه سرود (( إنّي ذاهب إلي ربّي سيهدين ))(2) را سر ميدهند، آنان كه يافتهاند حركت و تلاش به هدايت ميانجامد، و چه شيرين، جرعه جرعه از هدايتهاي مستمر حق بهرهمند ميشوند.
آنان، با تمام وجود، روي خود را به آسمان دوخته، نداي (( إنّي وجّهت وجهي للّذي فطر السماوات والأرض ))(3) را زمزمه ميكنند و اين گونه ظهور هاديِ امّت را به انتظار مينشينند.
اشاره: در نوشتار پيشين، چهار مورد از محورهاي مبحث انتظار (حقيقت، ضرورت، ابعاد، مباني انتظار) مورد باز كاوي قرار گرفت. در اين نوشتار، از زواياي ديگر، بايستهها و رهاورد و پايان انتظار را مورد بررسي قرار ميدهيم.
:: موضوعات مرتبط:
*****مهدویت***** ,
مقالات ,
,
:: برچسبها:
انتظار ,
مهدویت ,
پناه ,
منتظر ,
ذكر ,